دشت بلايي كربلا
دشت غم دشت عطش دشت بلايي كربلا
سينه سوز و جانگذار و غم فزايي كربلا
زود باشد كاروان در كوي تو منزل كند
ميزبان حضرت خون خدايي كربلا
خيمههاي عاشقان برپا شود در خاك تو
تو به حج عشق تصوير منايي كربلا
آية عشقي ولي هرگز نميشد باورت
افكني بين دو عاشق را جدايي كربلا
روز عاشورا كه باغ فاطمه پرپر شود
همنوا با زينبش نغمه سرايي كربلا
آن زمان كه دست عباس از بدن گرددجدا
ميزبان مقدم خيرالنسايي كربلا
عصر عاشورا كه آيد قتلگاهت ديدني است
عشق با خون ميكند جلوه نمايي كربلا
كاش ميگفتي كه گلچين لاله را پرپر مكن
واي زين نامردمي و بي حيايي كربلا
ميهمان را با لب عطشان چه قومي ميكشد؟
واي از اين كوفه و اين بي وفايي كربلا
اي زمين اي ارض اقدس اي حريم كبريا
تا ابد با آل زهرا همنوايي كربلا
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۱۹ ساعت ۱:۴۰ ق.ظ توسط
|